قانون ازدواج همجنس و دگم‌گرایانی با گردن‌های سرخ افروخته و پوست سفید

دادگاه عالی آمریکا ازدواج همجنس‌ها را قانونی کرد.

این خبری است که از دیروز 27 جون 2015 در صدر اکثر خبرگزاری‌های بین‌المللی قرار گرفته است. جدای از اینکه آیا این اتفاق خوب است یا بد و پرداختن به مسائل کلانی چون تاثیرش بر آینده جامعه بشری، موضوعی که نظر من را به خود جلب کرده است، وحشت نهادینه شده‌ای است که از دهان مخالفان این تصمیم و تحت عنوان «خدا»  بیرون می‌اید و به واژه‌ی قانون چسبانده می‌شود. قانون! می‌گویند: «خدا پیشترها قانون ازدواج را تعیین کرده است» آیا این همان خدایی نیست که عقربه‌های در حال حرکت ساعت را روح شیطان می‌نامید؟ آیا این همان ترس کلیسا از گالیله نیست؟ ترس از رویارویی با شکست آنچه که باورش می‌دانسته‌اند.

آیا قانون را «خدا» می‌نویسد؟ اگر «موفق» را رفاه و آرامش و رشد جامعه بشر بدانیم، کدام نمونه‌ی موفق از قانون‌نویسی به این شکل را می‌شود در تاریخ بشر نام برد؟ در میان کامنت‌های صفحات خبری و تحلیلی غربی نظرات انسان‌هایی را می‌بینم که گویی سراسیمه و با چشمان بسته و دهان باز، بدون علم و شناخت تنها انکار می‌کنند و به رسم مراسم برائت از مشرکین خودمان لعن و نفرین گویان برای آینده خاکشان و رها شدن از دست شیطان دعا می‌کنند. انسان هایی که بسیاری از آن ها تا به حال نه خود و نه خانواده‌های‌شان آسیبی از هیچ همجنسگرایی ندیده‌اند.

گرچه این واکنش‌ها نشانه‌های زنده بودن دگماتیسم مذهبی در دنیای امروز حتی در جوامع غربی است، اتفاقی که در سال 2015 در آمریکا افتاد مس‌تواند از آخرین پرچ‌های محکم بر تابوت آن دگماتیسم مذهبی در جوامع متمدن به شمار آید. دگماتیسمی که تنها زمانی کاملا از بین خواهد رفت که بشر بر مرگ غالب شود.

پ ن: #Love_wins

بیان دیدگاه