برنامهای تلویزیونی را به راه انداختهاند که قرار است به بینندگان کمک کند تا نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را ارزیابی کنند. در این برنامه سوالاتی مطرح میشود که مطلقا ربطی به دغدغههای مردم ندارد و سوالها در واقع از نامزدها میخواهد به زبان خودشان عملکرد کل نظام را تایید کنند. درست مانند شرکت در راهپیماییهای حکومتی که بلندگو میگوید و دیگران باید تکرار کنند. به یاد صف صبحگاه در مدرسه افتادم!
اگر تحریمها به خاطر مسئلهی هستهای است، چرا قبلا هم تحریم بوده است؟
نظر شما در مورد آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند چیست؟
به همین راحتی مسئلهی انتصاب جا اقتاده است. به همین راحتی از همین آغاز گفته شد که قرار است از این به بعد یک مقام رسما و علنا فقط خط مشیها را اجرا کند و تکرار کند. اینجا آخر خط بود! حال بگذریم که شورای نگهبان چه کرد، بگذریم که پیش از این هم همین رویه اجرا میشده است، این بار دیگر به صراحت مفهوم «صغیر» بودن مردم و صاحب بودن حکومت در عمل به نمایش گذاشته شد. این البته عاقبت کار همیشه در صحنه بودن و چاپلوسی و بله قربان گفتن در کنار ادعاهای آنچنانی است. اینها پیآمد دورویی نهادینه شده است. و البته همین تخم دورویی هم به همین ترتیب کاشته شده است. کار به جاهای باریک رسیده است!
موضوع این نیست که رایها شمرده شوند یا نه، همه میدانند که سیاستها و عملکردها چندان به رئیسجمهور بستگی ندارند. ماجرا این است که چند نفر را در اتاقی جمع کردهاند و از آنها میخواهند مسابقه بگذارند که کدامیک بهتر نظرات حکومتی را تایید میکنند. باید گفت جای تاسف دارد. و البته در کنارش هم باید تبریکی تلخ گفت به آن دسته از مردم بسیار بزرگ و بسیار شریف ایران که فکر میکنند نوبت به روزگار سختی آنها نمیرسد و گلیمشان را با چوب چاپلوسی از آب بیرون میکشند. تبریک به آنان که در سال 88 همراه مردم نشدند و تبریک به آنان که با بهانههای واهی همه را دعوت به شرکت در انتخابات مجلس کردند و هنوز هم دست بردار نیستند.