
حتما با جملاتی چون «اسلام دنیا را فتح خواهد کرد» بسیار مواجه شدهاید. جملاتی که معمولا با عکسی از حضور مسلمانان در اروپا و آمریکا و در کل کشورهای غیر اسلامی همراه میشوند. مثلا برگزاری نماز جماعت در یک کشور مسیحی یا غیر اسلامی. این اتفاقات قبل از هرچیز نشان دهنده نهادینه شدن دمکراسی در جوامع مذکور است. آنها با پذیرش موازین حقوق بشر و بها دادن به دمکراسی و انسانیت، به دیگران این اجازه را میدهند که اعتقادات خود را تا جایی که به دیگران آسیبی وارد نمی آورد، دنبال کنند. این نشان دهنده به ثمر نشستن تلاشهای آزادیخواهان در طول تاریخ است. نشان دهنده بهدست آمدن مفاهیم و سیستمهای مترقی بشری است که ارضای اهداف اولیه تشکیل جامعه را نشانه گرفتهاند.
حال در نظر بگیرید که مثلا در کشور عقبافتادهای چون ایران، افرادی زندگی میکنند که با دیدن این صحنهها میگویند: «اسلام دنیا را فتح میکند.» فتح؟! ای کاش کسانی که چنین میگویند بیندیشند که الان کجای تاریخ ایستادهاند و چقدر عجیب است که سعی دارند از دستآوردهای متعالی و مترقی بشر بگریزند و به کلاهخودهای هزارههای پیشین بازگردند. البته پلیدی چنین استفادهای از واژه «فتح» تنها در مفهوم فتح فیزیکی و عملی به مانند جنگهای بزرگ یا حملات تروریستی نهفته نشده است. پلیدتر از آن، فاشیسمی است که عریان و بیپرده نمایان میشود. یعنی کسانی هستند که این «فتح» را تحمیل عقیده به وسیله تولید مثل و فریفتن گرسنگان جوامع غربی میدانند. جدا از اینکه چنین باوری در این دنیای مدرن احمقانه و خنده دار است، مایه دلسوزی هم هست. کسی که در این دنیای مدرن که بخش بزرگی از آن به سوی انسانیت میشتابد، هنوز چنین میاندیشد و بهرهای از بلوغ بشر نبرده است، جای دلسوزی دارد.
آیا وقت آن نرسیده است که به جای تفکرات تمامیتخواهانه و فاشیستی انسانیت را بیاموزیم؟ الان و در این لحظه از تاریخ، سخن گفتن از فتح کردن جایی یا قداست پیشوایی یا نظامی تکحزبی، هم مایه شرمساری است و هم جای دلسوزی دارد.
همیشه نوشته های عمیق و زیبای شمارا که از روی سرکوفت زدن نیست و چاشنی منطقش تقریبا در همه جای متن به چشم میخورد پیگیری کرده ام.
امشب خواستم بابت زحمتی که میکشید و بازگشتی که پس از چندی به بالاترین داشته اید تشکر کنم.
شادزی.
درود بر شما گرامی؛ سپاسگزارم.