بایگانی برچسب‌ها : مهمانی

مهمانی بالاترینی‌ها

روزی را تصور کنید که کاربران و مدیران بالاترین یک مهمانی ترتیب داده‌اند. تصور کنید که صاحبان خیلی از شناسه‌های دوستان مجازی‌تان را که با آن‌ها انس گرفته‌اید یا بارها با هم مجادله و مباحثه داشته‌اید یا برای‌تان شخصیت بسیار مطلوبی ارائه کرده‌اند را یک‌جا و با لب‌های خندان یک‌جا دور هم ببینید. مهدی بالادار را تصور کنید که در حالت نیمه‌رسمی یک گوشه با خانواده‌اش نشسته است و مدام تلفنش را ریجکت می‌کند. میترا بالایار در حال مشاجره با کاربر آرگیومنت است: » این مهمانی ربطی به جلبک و سبزک ندارد فرزند، الان حکومت عوض شده و نیازی نیست که مردم را به خیابان ببریم.»رضا پهلوی و مجتبی واحدی به همراه چند نفر دور هم نشسته‌اند و در حال مباحثه در زمینه هماهنگ‌سازی برنامه‌های‌شان برای بهتر شدن اوضاع مملکت هستند. مسعود مشهدی در حال تعریف یک خاطره با لهجه شیرین مشهدی است که ناگهان عروسک امام نقی که سام آشتیانی در سقف جاسازی کرده‌است می‌افتد وسط حضار. کاربر محقق به شدت سعی دارد که یک کاربر تازه وارد را از انطباق مبانی اهل سنت با انسانیت و برتری آن نسبت به مبانی حقوق بشر آگاه سازد. گمنامیان پس از این‌که مدتی اطراف را بررسی می‌کند با لحنی اعتراض آمیز ولی مهربان می‌گوید: «اغتشاشیدم به مهمانی‌ای که در آن ارزشی‌ها حضور ندارند» که کاربر صالحین با چهره‌ای تعجب برانگیز ضمن ارائه حدیثی در زمینه لزوم رعایت نظافت در اسلام او را دعوت به آرامش می‌کند. در آن گوشه مجلس سورنا و چند کاربر دیگر هنوز در حال خندیدن به شیرین کاری امام نقی هستند. بین پروشا و بارسلونا و وکیل بحث داغی در زمینه دستور پخت چند غذای عجیب که تنها خودشان می‌شناسند بالا گرفته است. دودوزه در محوطه بیرونی در حال مشاعره‌ای شیطنت‌آمیز با یک کاربر دیگر است که چند نفری دورشان جمع شده‌اند. جرمنی با یک آی‌پاد با سرعتی خیره کننده مشغول خبر رسانی در زمینه موفقیت‌های اخیر در کشور است و همزمان لینک هم به بالاترین ارسال می‌کند. آرش‌ خان و عالیجناب و سیاوش و مهردخت در محوطه بیرونی دور هم نشسته‌اند و از برنامه‌های‌شان برای تشکیل یک موسسه فرهنگی با هم صحبت می‌کنند. همصدا و سپیدی دائم در حال تغییر مکان و سرزدن به کاربرها هستند و با همه احوال‌پرسی می‌کنند. سی ان ان و حواس‌پرت و اگنوستیک در حال توضیح دادن جزئیات دقیقی از کاستی‌های مهمانی و راه‌های برطرف شدن آن‌ها هستند. پلاربر چند بسته بزرگ با خود آورده است که حاوی کپی قطعات روزنامه‌های قدیمی و با ارزش است و به همه وعده می‌دهد که در پایان مهمانی به همه کاربران یک نسخه از همه کپی‌ها هدیه بدهد. سحر و سیروس الف و بابک و نیا و سیماکیا و چند نفر دیگر در حالی که گیلاس‌های مشروب را به سلامتی این هوای تازه در دست گرفته‌اند، در حال هماهنگ کردن برنامه یک سفر دوستانه در چندماه آینده هستند. علی با و مارکوپولو و رضاراز و الک‌گرل و بهزاد و چند کاربر دیگر با سروصدای زیاد والیبال بازی می‌کنند. در این میان خرمدین و وردنیوز درحال ارائه تحلیل‌های تکمیلی برای خبرهای جرمنی هستند. شایگان هرازگاهی خبر از بازگشت حکومت می‌دهد و به همه هشدار می‌دهد که جان‌شان در خطر است. هربارهم بسیاری باور می‌کنند تا این‌که اخباررا چک می‌کنند و بازهم دور هم می‌خندند. لیبرته و هیوا و چند کاربر دیگر دور هم جمع شده‌اند و به صدای آواز کردی یکی از کاربران که فریبا است، گوش می‌دهند. ساوالان و مدرنیته از راه افتادن کلاس‌های آموزش زبان آذری می‌گویند. برزو و مونا نتظاره و جاندارک و اولاد و امیر ریدر و چند کاربر نسل اولی بالاترین هم در حال خندیدن به پدیده‌ای به نام «باگ سیندرلا» هستند. در این میان برخی از کاربران هم غایب هستند و بقیه در موردشان صحبت می‌کنند. البته در این مهمانی قطعا بیش‌تر از این‌ها خوش خواهد گذشت. همان دیدار یکدیگر در فضایی امن از همه خوشی‌ها بالاتر است. بسیاری از کاربران و دوستان دیگر هم هستند که متاسفانه ذهن من یاری نمی‌کند که همه را یک‌جا به خاطر بیاورم. امیدوارم که روزی مجال برپایی چنین مهمانی‌ای برقرار شود.

پ ن: باز هم از دوستانی که اسم‌شان جا مانده است عذرخواهی می‌کنم.