در خبر منتشر شده سایت الجزیره در مورد کشتههای اخیر در سوریه که حداقل بالغ بر 300 تن برآورد شدهاند، نکتهای برجسته وجود دارد که همچون فرود آمدن پتکی بر سر انسانیت باعث شده است آن صفحه اینترنتی فریاد بزند! نه تنها فریادی از سر خشم واندوه حاصل از جنایات اتفاق افتاده در سوریه و در آن روز، بلکه بیشتر از آن و فریادی از جنس شکسته شدن استخوانهای انسانیت و تمام ادعاهای حقوق بشری. سایت الجزیره پس از درج خبر و آمار کشتهها و زخمیها اضافه کرده است که: «تلویزیون سوریه این موضوع را تکذیب میکند. (نقل به مضمون)»
این تکذیب قبل از هرچیز توجه ما را به این نکته جلب میکند که تکذیب کردن چنین جنایت بزرگی هنوز در دنیای ما کاربرد دارد! این کاربرد داشتن آنقدر وحشتناک است که هرگز و هرگز یک پست وبلاگی توان پرداختن به آن را ندارد. ما نمونههایی از این تکذیبها را در ایران با ابعاد کوچکتر دیده بودیم و جنس آن را میشناسیم. خوب میدانیم که آنسوی تلویزیون چه کسانی نشستهاند و این لالاییهای مرگ چگونه عمل میکنند. با این حال هرگز تصور نمیکردیم که بمباران یک شهر و کشتن بیش از سیصد نفر در یک روز و زخمی شدن بیش از هزار نفر را هم روزی کسی تکذیب کند! پس آن باتوم بهدستان به این تکذیب دلخوشند و حداقل چند میلیون نفری با شنیدن این تکذیب به تردید میافتند. تصور کنید که چنین خواب رفتنی چقدر وحشتناک است.
از این مهمتر توحشی است که کسی چون بشار اسد آن را پنهان کرده است و این تکذیب نشان میدهد که خود به آن توحش پایبند است و نادرستش نمیداند. نادرستش نمیداند چون به آن دست زده است. اما آن را تکذیب میکند چون بر اساس موازین حقوق بشری جنایت خوانده میشود. این اختلاف هولناک بین تعاریف ارائه شده توسط دنیای مدرن از حقوق بشر و دیدگاه چنین جانورانی نشان میدهد که دنیای ما بسیار نا امن است و اگر برایش چارهای اندیشیده نشود، به زودی انسانها یکدیگر را در سطوحی وسیعتر خواهند درید. دنیای ما کاریکاتور وار رشد کرده است و ما در خاورمیانه آن دماغ زشت و باد کرده و نا همگون این رشد هستیم.
یک نکته دیگر هم هست. بیایید «مشت نمونه خروار» را از آنطرف نگاه کنیم و بگوییم «خروار نمونه مشت»! اگر این حجم بزرگ از جنایات تکذیب میشود، چه جنایتهایی رخ داده است که حتی تکذیب هم نشدند! این نکته بیشتر به واکنش مدعیان حقوق بشر مربوط میشود. البته در سطح جهانی و کلان این ایراد وارد است. هنوز جهان ما یک رویه قدرتمند جهانشمول برای منع جنایت بر علیه بشریت ندارد. بارها اثبات شده است که ادعاها ناکارآمد هستند و همیشه دیر عمل میشود. وقتی 6 هزار نفر انسان سلاخی شدند دیگر چه فایده دارد که ناتو وارد عمل شود یا نشود؟ مگر در لیبی قذافی چنان نکرد؟ اگر بازدارنده بود که باز اسد همان را تکرار نمیکرد. ماجرا دردناک است. قدرتمندان وقتی به سمت دیکتاتوری میروند، تا چند هزار نفر را نکشند جامعه جهانی واکنش نشان نمیدهد. پس آنها هم میکشند به این امید که هنوز به حدکافی نکشتهاند. این تکذیب اسد به درد چانهزنیهای سیاسی و لابیهای کثیف بر سر انتقال قدرت یا گرفتن امتیاز و زمان میخورد. به درد خوردنش هم ماحصل فقدان یک رویه جهانشمول پیشگیری از وقوع جنایت علیه بشریت است. باید از همان اول کشته شدن یک انسان را بسیار تقبیح کرد و سخت گرفت و منتظر کشته شدن چندهزار نفر نماند.
این بحث بسیار طولانی است و در این مجال نمیگنجد اما آنقدر جدی است که این اشاره گذرا به آن در این شرایط لازم است. حداقل اینکه ما سعی کنیم در موارد کوچکتر بسیار سخت بگیریم و بیش از پیش به انسانیت بها بدهیم که رها کردنش به اینچنین فجایعی میانجامد.
پ ن: بلی ایدهآلگرایی خوب نیست ودنیا فعلا همین است که هست!