درست در همین لحظه که من انگشت بر کیبورد میکوبم تا کمی از آنچه که در ذهنم اتفاق میافتد را بازگو کنم، در کوبانی نبردی تاریخی در حال وقوع است. کوبانی کجا است؟ درست لب مرز ترکیه، شمالیترین سرزمینهای کشوری که فعلا سوریه مینامندش و در قلب آتش خاورمیانه، شهری کوچک با چندهزار نفر جمعیت، بدون داشتن سلاح سنگین و مهمات سازمانی، تنها و بیپشتیبان به نام کوبانی وجود دارد. همین الان از سه طرف شرق و غرب و جنوب در محاصره تانکها و سلاحهای سنگین «داعش» قرار دارد.
مردم شهر همگی مسلح شدهاند، پیرو جوان و کودک، زن و مرد و دختر و پسر، همگی تفنگ به دست منتظرند تا جانوران اسلامی داعش به شهر وارد شوند و خانه به خانه و تا آخرین نفس بجنگند.
چند ماه است که جلویشان ایستادهاند و الان هم یک هفته است که با حضور سنگین نظامی داعش نگذاشتهاند وارد شهر بشوند. با این حال آنها دم دروازهی شهر رسیدهاند. تانکهایشان به دیوارها و خانهها شلیک میکنند و وحشتآفرینی میکنند. در این دنیای به هم پیوسته که قرار بود در آن بنیآدم اعضای یکدیگر باشند، کوبانی به تنهایی ایستادگی میکند. با این حال همین امروز یا فردا ممکن است داعشیان وارد شهر بشوند. آنها به قصد کشتار و برده گرفتن و تجاوز به مردم و مصادره اموال و سرزمینشان آمدهاند. اینجا کره زمین است، سال 2014 میلادی، خاورمیانه!
بله الان چندهزار سال پیش نیست، اما با این وجود حماسههای غرورآفرینی که بسیاری از مردم تنبل عصر ما در فیلمهای هالیوودی میبینند و در کتابهای تاریخ به دنبالشان میگردند در کوبانی در حال وقوع است. اگر به دروغ در فیلم 300 آن 300 نفر اسپارتی رویاهای خیالپردازانهی مردم حماسه دوست را به تصویر میکشیدند، الان در مقابل دیدگان جهانیان زنان و مردان شجاع کوبانی در واقعیتی محض در حال رقم زدن آن هستند. اگر در ماجرای کربلا هزار غل و غش وجود دارد که چرا باید چند نفر به جنگ سپاهی بروند و نبرد قدرت بوده است، اینجا مردمی بیپناه تنها در شهر کوچک خود نشستهاند و سپاه قتل و تجاوز و غارت آنها را محاصره کرده است.
میبینید؟ این ایستادگی از برترین حماسههای عصر ما است. شاید هم در تاریخ چنین باشد. اما از همه اینها گذشته، آیا جای افسوس و بعد از آن موجب شرمندگی نیست که جهان اجازه دهد خالقان چنین مفهوم مثبت و چنین عملکرد با ارزشی به دست جانوران دولت اسلامی داعش سلاخی بشوند و جان و مالشان از بین برود؟ آیا جهان مینشیند و نگاه میکند تا چنین اتفاقی بیفتد؟ چگونه پس از آن میشود دم از نوع دوستی و بشر دوستی زد؟
همین الان که من مینویسم، در همین چند لحظه که اخبار را رها کردهام و مینویسم، شاید همین الان هم دیر شده باشد. با این حال هر اتفاقی که بیفتد، تاریخ جایگاه بلند آن مردمان را از یاد نخواهد برد. و اگر جهان به آنها کمک نکند، تیر زهرآلودی را به قلبش راه داده که تا مدتها سنگدل و بیمارش میکند.
سلام. دوست عزیز من نگرانی های شما رو درک میکنم. اما در نظر داشته باشید که اعتقادات همه ی آدمها براشون اهمیت داره و باید بهش احترام بگذارید. اینکه شما از فرصت این نوشته برای توهین به اسم با هر چیز دیگه ای استفاده کنید بجای اینکه نوشته ی شما رو تاثیر گذار کنه، بلکه از ارزش آن می کاهه و شما رو در زمره ی همون داعشی هایی قرار میده که بدون توجه به دیگران و با توهین و پشت لوای اسلام سعی دارن دیکتاتوری خودشون رو به جهان تحمیل کنند. شما اگر نقدی بر اسلام یا هر موضوع دیگه دارید لطفن صراحتن بیان کنید تا فرصت برای دفاع به کسانی که نوشته ی شما رو میخونند و مخالفت یا موافقتی با نقد شما دارند برای اظهار داده بشه
@ mehdioloumi یعنی چون من گفتهام جانوران اسلامی داعش، این من رو در زمره داعشیان قرار میده؟ من سری بریدهام؟ دهان کسی را بستهام؟ به کسی تجاوزی کردهام؟ چرا بی حساب و کتاب حرف میزنید؟
در مورد اسلام و نقد به آن و این موارد من بارها به همان «صراحت» که فرمودید موضع خودم را در جای خودش بیان کردهام! احتیاجی نیست که از این به قول شما «فرصت» استفاده کنم. این تنها یک امر بدیهی بود و خب از طرفی اسم رسمی این گروه هم دولت اسلامی است.
در ضمن، سپاه اسلام در زمان عمر و عثمان به مراتب وحشیتر از این داعش بودهاند و نحوه رفتارشان هم دقیقا به همین شکل بوده است که حمله میبردهاند و از ساکنین میخواستهاند یا اسلام بیاورند، یا جزیه بدهند و یا سلاخی بشوند. در زمان خود محمد هم که خب جای خود دارد. به هر حال خواستم بگویم که این «فرصت» که گفتید در اینجا محلی از اعراب ندارد و قصد کشاندن بحث به این زمینه را ندارم.
پاسخ کوتاهتان هم این است: اسم اینها دولت اسلامی است و به همان اسم هم خطابشان می کنم. اگر شما معتقدید نباید خطاب بشوند، من معتقدم بسیار هم با مسما است. همین!
فکر میکنم این مطلب با نگارش صریح و سریعی که داره پاسخیه به ادعاهایی برای نسبت دادن کارهای داعش به ایمان به خدا:
https://drario.wordpress.com/2014/08/02/how-to-get-connected-to-god/
«…در زمانی که عدهای وحشیگریهای داعش رو نشانهای بر مضر بودن مذهب میدونن من مدام زیر لب و با لبخند تکرار میکنم: کره شمالی! کره شمالی! کره شمالی! کره شمالی!…».
اندیشه جان دمت گرم. حرفت کاملا درست است. و بسیار لااقل بر من تاثیر گذار بود. بعضی ها تا اسم اسلام می اید ربطش به خدا می دهند. خدا ربطی به اسلام ندارد. و اصلا مال اسلام نیست. اینها مثل چیز های دیگر خدا را هم می خواهند مصادره کنند.من حوصله وراجی ندارم. همین اسلام ایرانی که در سال سقیا نوس حتی اینترنت را بر نمی تابد. برای معرفی اسلام کافی است و احتیاجی به اراجیف این و ان و ان و این نیست. اسلام همین است. هر کس بگوید غیر از این است. بلا نسبت گه زیادی خورده. 35 سال کافی بود تا همه چیز را بفهمیم.عذر میخواهم که لحنم عصبی بود چه کنم. جز عصبیت چیزی برای ما نمانده.