به نظر میرسد بچههای دههی نود و هشتاد، مخصوصا نیمهی دوم هشتاد به بعد، تبدیل به بزرگترین مشکل جمهوری اسلامی خواهند شد. گذشته از نحوه زندگی آنها شامل بزرگ شدن در معرض هجوم بی امان اطلاعات و ارتباطات وسیع وگسترده و تکنولوژیهای مدرن و احتمالا عمیقتر شدن مشکلات اقتصادی و معیشتی، پدر و مادرهای این بچهها دهه شصتیها هستند! بچههای دههی شصت، پدر و مادرهایی که بیشتر از هر سیاستمدار و اندیشمند و حزب و جناح و گروهی قربانی دروغها و آسیبهای برآمده از حکومت پادگانی-مذهبی حاکم بر ایران بودهاند. در خانهی این پدر و مادرها هر لحظه هزار نارضایتی و اندوه و خاطرهی تلخ در رفتار و نگاه و شیوهی زندگیشان وجود دارد. از آن کودکی که در غروبهای دلگیر سال 67 دایی یا پدر یا برادر یا مادرش را زیر خاک خاوران مدفون کردند، تا آن جوانی که در همین سال 88 دوستش را در کهریزکها شکنجه دادند. اینها پدر و مادرهای آن بچهها هستند.
شاید بیشتر از این نوشتن جزئیات لازم نباشد. همین دو عامل به خوبی نشاندهندهی تقابلی عظیم هستند که در آینده، وقتی کودکان دههی نود و هشتاد به سن اعتراض و اندیشه برسند آن را ایجاد میکنند.