پس از اعتراضات سال 88 در ایران و مطالبههای مدنی سرکوب شده، آسیبهای متعددی به جمهوری اسلامی وارد آمدند. به خیابان آمدن خونریزی حکومتی و قساوتی که پیشتر در زندانها مطرح میشد و مردم عامه چندان پیگیر آن موارد نبودند ضربهای مهلک بود. در آن میان، از آنجایی که همگان به دلیل قرار گرفتن در معرض حوادث سیاسی پیگیر اخبار و تحلیلهای سیاسی بودند، از سپاه قدس نیز میشنیدند. تا زمانی که موسوی و کروبی در حصر نرفته بودند و حتی مدتی پس از آن، وبسایتهای پرنفوذ نزدیک به جنبش سبز هنوز زاویهی معنی داری با قدرت داشتند و به همان دلیل اخباری که از گوشه و کنار نیز مینوشتند همان رنگ و بو را داشت. اگر اخباری از همین سپاه قدس منتشر میشد، بیشتر جنبه تروریستی آن و فعالیتهای آشوبگرانه و مخربش در خارج از ایران گوشزد میشدند که در راستای برآورده شدن اهداف جمهوری اسلامی بودند. اهدافی که به ضرر مردم ایران و به سود راس قدرت شکل گرفته بودند. مثلا همین دخالتها در لبنان، عراق و فلسطین در آن زمان بیشتر در قالب هماهنگسازی و تامین مالی و نظامی فعالیتهای تروریستی ذکر میشدند. اگر اسمی از «قاسم سلیمانی» هم میآمد، همان سرکرده اصلی و هماهنگ کننده اصلی با همان اوصاف بود.
اما دو اتفاق مهم در این زمینه همه چیز را به خوبی به نفع جمهوری اسلامی تغییر دادند تا بتواند از چشم بخش قابل توجهی از مردم از آن اتهامها و بدنامی بگریزد. اولی آشتی مهندسی شدهای بود که حسن روحانی برای داغدیدگان و معترضان 88 (صرفا 88) به ارمغان آورد تا آرام آرام با طرح برنامههای سامان دادن به اقتصاد و اصلاح سیاست خارجی، در کنار کمک همهجانبهی رسانههای طیف اصلاحطلب که از سر ناچاری و به اقتضای زمان بار دیگر مجوز تاختن گرفتند آن اتفاقاتی را که در خیابان به سطح آمده بودند ابتدا با برچسب ارجح نبودن به آینده موکول کند و سپس آنها را به خاطره و در نهایت نوعی فراموشی مشکوک بدل کند. با این حال هنوز ارگانهایی مانند سپاه قدس مشمول این روند نمیشدند چرا که از آنجا که بدنامیشان در حاشیه به سطح آمده بود، کانون توجه و طرف اصلی اعتراضات نبود که با به تعویق افتادن پرداختن به اعتراضات بدنامی آن هم به تعویق بیفتد.
برای قاسم سلیمانی و سپاه قدس اما اتفاق خوشایند دیگری افتاد. گروهی از تندروهای مذهبی به کشور همسایه که حکومت شیعی دارد حمله میکنند و شیعهکشی راه میاندازند. چه فرصتی بهتر از این که به یکباره کسی از سرکرده تروریست بینالمللی به قهرمان ملی و ناجی برادران و خواهران و زنان و کودکان شیعه عراقی تبدیل بشود؟ حتی فراتر از آن، به قهرمان ملی هم تبدیل بشود چرا که او کسی است که در برابر آن وحشیها میایستد. وقتی این اتفاق در زمانی میافتد که پیشتر کینهی مردم از حوادث 88 هم به زمان سپرده شده است، دیگر چه بهتر!
در عراق خشونت و وحشتی که داعش به نمایش گذاشته است اوج پلیدی و وحشیگری است. تمام شعارها و رفتارشان و افکارشان در هیچ منطقی توجیه شدنی نیست و نابودی آنها به هرشکل مبارک است. آنچه که در این نوشتار به آن پرداخته شد قطعا هیچگونه تضادی با لزوم نابود شدن داعش و ایستادگی در برابر آن ولو از جانب سپاه قدس ایران باشد ندارد. با این حال نباید از خاطر برد که همان سپاه قدس را باید با دیدی همهجانبه نگریست. اگر آنها دیگر مسئول بمبگذاریها و ترورهای فرامنطقهای و آشوب در نقاط مختلف منطقه و تحریک دیگران نیستند و دستشان از جیبهای پارهی مردم ایران کوتاه شده و تنها به وظیقهی شرافتمندانه پاسداری از مملکت میپردازند، آنگاه نگاه به آنها هم باید تغییر بیابد. اما اگر به حمایت از جلادانی چون بشار اسد میروند و یا از ترس فروپاشی حکومتهای همسویشان در حالی که آن همسویی به زیان مردم ایران است به یاری حکومت مالکی میشتابند، دلیلی برای تغییر نگاه به آنها وجود ندارد چرا که تغییر مشیای نداده اند.
مطلب جفنگی بود انصافا.
من نمیدونم چرا اخیرا هر الف بچه ای فکر میکنه یک تحلیلگر قهار سیاسی-اجتماعی-اقتصادی-اخلاقی-فرهنگی است؟!!!
آمریکا یی که از آن سوی دنیا به بهانه توسعه دموکراسی دستانش به خون کودکان و جوانان منطقه خاورمیانه الوده است و از مستبد ترین حکومتها(قطر امارت متحده و عربستان) که به هیچ یک از اصول دموکراتیک پایبند نیستند و همپیمان همین مروجین دموکراسی هستند تروریست نیستند اما سپاه قدس تروریست است!
@ شناس
هربار که از این نوع کامنت ها توی ووبلاگ دیده ام، بعدها اتفاقات انطباق بالای مطلب رو با واقعیت اثبات کرده اند. ین رو حدود ده سال وبلاگ نویسی به من اثبات کرده.
مخصوصا چنین موضع گیری های کلی و دگم و عصبی
@ mahdi
یک- ما اگر با عربستان خودمون رو مقایسه کنیم طبیعتا نباید هم مشکلی با چنگال های سپاه که در قلب کشورمون فرو رفتن داشته باشیم. ولی همین چنگال ها هستند که ما رو از جایگاهی که قابل قیاس با ژاپن بوده ایم به اینجا رسونده.
دو – کسی اینجا به آمریکا کردیتی مداده. با این حال از اونطرف هم اگر ما خودمون رو با آمریکا مقایسه کنیم با عیار بسیار بالایی متوهم هستیم.
و در آخر توجه کنید که:
اگر همین الان ژاپن به فکر توسعه هلال سامورایی در شرق آسیا باشه و یک سپاه تشکیل بده برای اثرگذاری فرامنطقه ای و بخواد با تروریسم و ایجاد نا امنی در مناطق همجوار و دیگر نقاط جهان حرفش رو به کرسی بنشونه فکر میکنید چه اتفاقی می افته؟
واقعا تحلیل مزخرفی بود
@ علی تهرانی
طبیعتا برای شما که نشانی خودتون رو از afsaran.ir گذاشته اید همینطور است.