باز هم در حالی به استقبال آیین چهارشنبه سوری میرویم که با همه تاریخچه و قدمتش این روزها عملا چهرهاش هیچ انطباقی بر تاریخچهاش و فلسفهای وجودیاش به عنوان یک جشن یا آیین باستانی ندارد. در واقع میشود گفت که زیر میلیونها لکه ننگ که هر سال بر پیشانیاش میکوبند از یاد رفته است. آفتی به نام «ترقه» به جان این آیین شاد باستانی افتاده است که جدا از همه مباحث مربوط به فلسفه وجودیاش واقعا شاد است و لااقل میتوان گفت برآیندی مثبت در زمینه اثرگذاری بر روحیه اجتماعی دارد. از این گذشته در بسیاری از متون تاریخی از آن با عنوان «جشن سور» یاد شده است. مراسمی که مشمول پریدن از روی آتش و آرزوی سلامتی و دوری بلاها و غمها بوده که با جشن و سرور همراه میشده است. تصور کنید که چقدر جای تاسف دارد که چنین آیین امن و شادی به هیولایی تبدیل شده است که هر سال جان چندین نفر را میگیرد، صدها نفر مجروح میشوند برای هزاران نفر مزاحمت ایجاد میشود و تن مردم میلرزد که قرار است این بار نوبت کدام بخت برگشتهای باشد که دست و پایش قطع شود یا بچهاش سقط شود یا سکته کند. باید بی تعارف بگویم هر ترقهای که در اماکن عمومی منفجر میشود و باعث ایجاد آسیب، نا امنی و مزاحمت دیگران میشود، لکه ننگی است بر پیشانی آن کسی که این کار را میکند و همینطور گامی دیگر در راستای مخدوش کردن چهره یک آیین کهن با مشخصاتی که گفته شد.
اما جدا از همه دلایلی که در مورد جذابیت این ترقهپراکنیها آورده میشوند، این رفتار یک ریشهی اصلی دیگر هم دارد. موضوع این است که امکان برگزاری صحیح این آیین وجود ندارد! از آنجایی که حکام مذهبی ایران حتی با عید نوروز هم دشمنی داشته و اگر برایشان ممکن باشد آن را هم به ننابودی سوق میدهند، اجازه برگزاری مراسم چهارشنبه سوری را به شکل درستش به مردم ندادهاند. جشن و پایکوبی که کلا ممنوع است و پریدن از روی آتش هم از آنجایی که با اسلام زاویه داشته و ریشهی زرتشتیاش پررنگ است قاعدتا یک تهدید محسوب میشود. از طرفی ریشهدار بودن روز چهارشنبهسوری در میان ایرانیان مانع از نابود شدنش میشود. بر این اساس به مرور، ترقهها در میان جوانان جایگزین مراسمی میشوند که سالها است در حبس به سر میبرد.
بنابراین گذشته از هیجان و جذابیت نارنجکهای دستساز برای نوجوانان و جوانان، به نظر میرسد فقدان امکان برگزاری یک جشن با شکوه و به جا آوردن شکل صحیح آیین چهرشنبه سوری ریشه اصلی و قدرتمندتری است. اگر ترقهای از دستهای جوانی و هیجان پرتاب میشود، هزار ترقهی دیگر از زیر عبای کسانی فرو میافتد که مراسم چهارشنبه سوری را محبوس کردهاند. اگر بگذارند مردم پایکوبی کنند، آتش بیفروزند و از روی آن بپرند و «زردی من از تو سرخی تو از من» بگویند، دیگر چه جایی برای نارنجکهای خطرناک میماند؟ اگر آیین برگزاری مراسم و شکل مورد قبولش با حضور اکثر مردمان برپا بشود، چند نفر خود را «نخاله» میکنند و در جمعی مقبول و محترم نارنجک میاندازند؟
این خرابکاری تاریخی جای تاسف دارد. ای کاش اجازه میدادند که مردم شادی و سرور را تمرین کنند تا چهره این شادی اینچنین تبدیل به آن هیولای کریه که بوی باروت میدهد نمیشد.
به نام یزدان پاک.
درود بر شما دوست خوب و گرامی.
پرسشی داشتم و آن این که آیا شما دوست خوب وبلاگ نویس تمایلی به زردشتی شدن و بازگشت به دین زیبای بهی دارید?دینی که خیلی زیباست و مفاهیم باوری و دینی و اخلاقی و اجتماعی و… در آن خیلی زیبا معرفی شده اند و دین اهورایی و خدایی باستانی ما ایرانیان است.
بسیار سپاسگزار میشم دیدگاهتون را درباره زردشتی شدن و بازگشت به این دین خدایی و اهورامزدایی ایرانی را برایم بنویسید.
وبلاگ خیلی قشنگی هم دارید دوست خوب و آز مطالباتان خوشم آمد فقط امیدوارم بیشتر بروز رسانی کنید دوست خوب.
ممنون میشم نظرتان را درباره زردشتی شدن بنویسید.
اهورامزدا و فرشتگان یار و یاورتان.
بزرگمهر عزیز؛
با سپاس از مهر شما، در پاسخ به سوالتان باید بگویم: «خیر»