یکی از دستآوردهای اقدام اخیر شاهین نجفی و اقدامهای مشابه تقدسگریز، بیرون زدن دم خروس فاشیستی مدعیان اسلام رحمانی است! برخی از آنان در زمانی که به اسلام ایراد وارد میشود حتی ادعا میکنند ارتداد و کشتن آدمها آنگونه که آخوندها میگویند نیست. جنایات اسلام را با عمامه ملایان ماله میکشند و دم از رحمانیت و مهربانی دین اسلام میزنند. اما در این مواقع دم خروس تقدسزدگی(در حالت خوشبینانهاش به مثابه یک بیماری) بیرون میزند. به جای متهم کردن این ملایان و احکام ارتداد و جایزه گذاشتن برای خون یک هنرمند، آزادی بیان و حد ومرزهای توهین را وارد ماجرا میکنند و مالههایشان را تیز میکنند و در کمال بیشرمی و وقاحت نوک پیکان را به سمت کسی مثل شاهین نجفی میگیرند. عباراتی چون این آزادی بیان نیست یا اینکه این به جنبش ما ضربه میزند یا اینکه مردم مسلمان ما را نباید اینچنین تحریک کرد یا موارد اینچنینی! مردهشور آن جنبشی را ببرد که برای تضعیف نشدنش باید به قداستگرایی باج داد!
پس رحمانیت اسلام چه شد؟ چرا این احکام ارتداد را محکوم نمیکنید؟ چرا الان که زمان گرفتن یقهی ملایان است که اسلام رحمانیتان را فاشیستی جلوه میدهند به آنها اعتراض نمیکنید؟ اگر الان اعتراض نکنید به این احکام دیگر حق ندارید دم از رحمانیت اسلام بزنید! این احکام ارتداد بیشتر از هرکسی به مدعیان رحمانیت اسلام مربوط است چراکه در حال رد ادعای آنها است. وقتی در برابر این احکام به بهانههای مسخرهای چون عدم صدور حکم قضایی(گویی معیار آنها برای رحمانی معرفی کردن اسلام تا کنون احکام قضایی بودهاست) سکوت میکنید، مالهکشی آگاهانه شما به اثبات میرسد.
پ ن:
پس از گذشت چندین روز از انتشار ترانه شاهین نجفی، واکنشها جناحهای سیاسی نزدیک به اصلاحطلبان و حامیان اسلام رحمانی بیشتر نکوهش ترانه منتشر شده بوده است و با دست پیش انداختن، از محکوم کردن احکام ارتداد پرهیز کردهاند.
شاهین نجفی و «حقِ تمَسخر» The Right to Ridicule (فیلم)
…
در اینکه اسلامِ به اصطلاح رحمانی به مثابه آیات مکی تازینامه است هیچ شکی نیست، این ترفندیست که آخوند و آخوندزاده و پیروان تفکّر آخوندیسم با هر پوششی خوب میدانند (عبدالکریم سروش و….). به طور حتم خمینی با افشا تفکّرات و نیات پلید خود پیش از به قدرت رسیدن هیچ شانسی برای به دست گرفتن زمام امور نمیداشت. محمد ابن عبدالله همانند طوطیان هندوستان درس خود را به طوطی بزرگان منتقل کرد. نمونه اش سایت دکتر خزعلی و پست: ” به بتهای آنها ناسزا نگوئید، نقدی بر ترانه موهن شاهین نجفی! ” ایشان قصد دارند بدون در نظر گرفتن اینکه این آیه را محمد در زمان ضعف اسلام و هنگامی که مسلمانان تعداد انگشت شماری بودند و قدرت رویارویی با بت پرستان را نداشتند به عنوان رحمانیت اسلام جلوه دهند.
سلام
تصمیم گرفتم در مبارزه با «آسیاب های بادی» تماشاچی باشم.
معامله عادلانه ای باید باشد.چون بنظر نمی آید شما هم در مبارزه برای «دانائی، هم استراتژی هم تاکتیک» قصد تماشاچی بودن را نداشته باشید.
https://balatarin.com/permlink/2012/5/13/3023580
سپاس وتشکر
از alfredt هم ممنونم امیدوارم همیشه کامیاب باشید.
پیشنهاد می کنم وب نویس ها با نوشتن یاداشت و مقاله هنرمندان و خوانندگان رو تشویق کنن که مثل شاهین نجفی شجاع در این زمینه آثار هنری مشابه تولید کنن.
اینجوری مدام مجبورن حکم صادر کنن
1- چهره ی خشنشون نمایان تر میشه
2- آثار هنری بین مردم دست به دست پخش میشه و کاخ پوشالی خرافه ها حداقل کمی سست تر میشه
این مطلب رو با دوستان وب نویس در میان بزارید
من که نمی تونم صبح تا شب کامنت بنویسم به کمک و همفکری نیاز هست
موفق باشید
صرف نظر از اینکه اصل اسلام چه بوده (که فکر می کنم حتی بسیار بدتر از اسلام کنونی بوده است)؛ با توجه به استفاده کنندگان از یک محصول می توان به واقعیت آن محصول پی برد. برای مثال مورد مصرف یک اسلحه شلیک کردن است؛ حال چه به دلیل محافظت شخصی و چه به قصد کشتن انسان؛ موارد مصرف این محصول در یک بازه مشخصی می باشند.
در مورد عقاید نیز چنین است. چه مارکس خود مارکسیست بوده و چه نبوده؛ آنچه که مشخص شد این بود که مارکسیسم ظرفیت آفرینش فجایع بزرگی را در دنیا به وجود آورد. اسلام نیز چه از نوع رحمانی آن و چه از نوع خشن آن تفاوتی در حد تفاوت کلت کمری با کاتیوشا دارد. اصلا چه دلیلی دارد که کلت به همراه داشته باشم؟
ضمنا در جهانی که اعلامیه جهانی حقوق بشر در آن شناخته شده است و هزاران بدیل صلح آمیز برای روش زندگی وجود دارد چه لزومی دارد که از احکام اسلامی تبعیت کنم و تازه بگویم که احکام من صلح آمیز تر از اسلام حکومتی است؟ (با یادآوری اینکه اسلام برخلاف مسیحیت ذاتا دینی حکومتی است).
ترانه جنجال بر انگیز
http://www.bazargan.com/abdolali/main1.html