اگر به طور متوسط دستمزد یک تحصیلکرده در مقطع لیسانس را یک میلیون تومان در نظر بگیریم و اگر قیمت آپارتمان را متری 3.5 میلیون در یک محله متوسط در نظر بگیریم، این فرد باید تمام درآمد خود را به مدت 29 سال پسانداز کند تا بتواند صاحب یک آپارتمان 100 متری بشود!
البته واضح است که مسئله صاحب خانه شدن با مواردی مانند وام گرفتن اتفاق میافتد اما در اینجا منظور مقایسه درآمد و هزینه است. با توجه به چنین وضعیتی چگونه میتوان ادعا کرد که اوضاع اقتصادی در کشوری مانند ایران با این همه منابع ایجاد ثروت مطلوب است؟ حتی باید گفت بحرانی است. همین مسئله خرید خانه برای بسیاری از جوانها تبدیل به رویا شده است. چند درصد از جوانها 50 میلیون تومان پول نقد دارند که بتوانند با پنجاه میلیون دیگرکه آن هم باید زمان زیادی مثلا نزدیک به 10 سال برای به دست آمدنش تلاش کنند، صاحب یک آپارتمان با متراژ کم در یک محله پایینتر از متوسط شوند؟
از طرفی دیگر هم اجارهها سر به فلک کشیدهاند. تقریبا یکچهارم قیمت یک آپارتمان را به عنوان مبلغ رهن یک آپارتمان در نظر میگیرند. حال با تبدیل این مبلغ به اجاره ماهیانه(حتی در حالت ترکیبی با رهن) حداقل یک سوم دستمزد ماهیانه بابت اجاره منزل صرف میشود. باید در نظر گرفت که آنچه باقی میماند آنچنان ناچیز است که عملا افراد در پایان قرارداد هر سال اگر پرتلاش باشند تنها میتوانند بالارفتن نرخ اجاره را در سال جدید تامین کنند.
در این وضعیت افراد یا هرسال از آنچه که به سختی و با گرفتن وام یا صرف سرمایههای پدری در آغاز تلاش برای ایجاد زندگی مستقل داشتهاند کم کم از دست میدهند یا میتوانند در همان وضعیت باقی بمانند. چنین روندی به روشنی تضاد طبقاتی را افزایش میدهد و صاحبان سرمایه را فربهتر و افراد قشر متوسط به پایین را فقیرتر میکند. آیا ظالمانه نیست که این صورت مسئله را پاک کرده و بگوییم جوانان مشکل مسکن ندارند؟ آیا هجوم جوانان برای اجاره آپارتمانهای 60 و 70 متری به پایین در کشوری مثل ایران فاجعهآمیز نیست؟
همه افراد نابغه اقتصادی(یا انواع دیگر) نیستند که بتوانند در این منجلاب بهترین فرصتها را یافته و زندگی راحتی فراهم کنند. دزدی و کلاهبرداری هم جدا از اینکه وجدان به خواب رفته میخواهد، تا حدی کشش دارد! از همه اینها گذشته این چه زندگی کردنی است که پس از یک عمر تازه بشود به داشتن منزل فکر کرد؟ چرا باید برای جوانی در مملکتی مثل ایران یک عمر به دویدن و تحمل استرس و نگرانی به سر شود؟ پولهای این مملکت چه میشوند؟ آیا وضعیت در کشوری مانند عربستان سعودی هم به همین منوال است؟
چرا ما فقیر هستیم؟
در امارات یک جوان دیپلمه فورا در یکی از ارگانهای دولتی استخدام میشود و حداقل حقوق برابر با 4-5 میلیون تومان ایرا ن دریافت میکند واین در حالی است که مخارج زندگی در بسیاری از موارد مثل ایرا ن هست .
وقتی هم که جوانی میخواهد ازدواج کند مبلغ 20000 درهم معادل بیش از 80000000 تومان به صورت کمک بلا عوض دریافت میکند و واگر صاحب خانه نباشد که به ندرت اتفاق میفتد .خانه سازمانی در اختیارش قرار میگیرد . در همین کشور با پول یک پراید به راحتی میتوان یک اتومبیل لوکس خارجی خرید و……
تنها چیزی که میتوانم بگویم اینست که جوانان ایران اگر از دارودسته حکومت نباشند عملا بدخت ترین جوانان دنیا هستند . چون در تنها کشور نفت خیز و بدبخت دنیا به دنیا امدند
سپاس گلنار عزیز بابت این اطلاعات.
من سالهاست که در آلمان زندگی می کنم، همان کشوری که در سال 57 با 32 ریال می توانستی یک مارک آنرا خریداری کنی، همان کشوری که پس از جنگ دوم جهانی قیمت یک کیلو شکر در آن به یک میلیون مارک رسید. آلمانی که پس از جنگ اگر نگوئیم بکلی ویران شد، دستکم می توان گفت که 80 درصد آن نابود شد، توانست با استفاده از اندیشه بزرگانی نظیر کنراد آدناوئر و با همت و تلاش مردم خود ظرف دو دهه یکی از برترین قدرت های اقتصادی جهان شود و قیمت اجاره ی ماهیانه یک اتاق را به 60 مارک برساند (رجوع کنید به کتاب دویچه اشپراخه فور آوسلندر، درس سیمر سو فرمیتن، که قیمت های روز دهه 50 و 60 میلادی در آلمان در لابلای درسهای آن مشخص است). مشکل اصلی ما این نیست که خدای ناکرده عقب مانده فکری یا منگل هستیم، خیر ضریب هوشی ما بسیار هم بالاست، مشکل اصلی ما در درجه اول حاکمیت بیخردان و سفیهانی است که در عین سفاهت، دروغ و تزویر و چپاول را برای خود مشروع می دانند، نه مدیریت می دانند و نه برایشان دانستن چنین مقوله ای لازم به نظر می آید. مشکل بعدی بی همتی و بی نظمی خود ماست، ما معمولا می خواهیم یک شبه ره صد ساله برویم و با یک معامله یک عمر در رفاه زندگی کنیم. این طرز فکر ما را به باد فنا می دهد، تولید را ریشه کن می کند، دروغ و نیرنگ را نهادینه می سازد. انشاءالله با سرنگونی حکومت ستم پیشه و نابخرد حاکم بر کشور عزیزمان و جایگزین کردن شایستگان با حاکمان ابله و خودپرست، خود نیز تحولی اساسی بیابیم و با ساختن ساختارهای کشور عزیزمان، خود و نسل هایمان، در سرزمینی که خداوند تمام نعمت ها به آن ارزانی داشته، با دوستی، رفاه و آسایش زندگی کنیم.
در اكثر كشور هاي غربي، ١/٢ تا ٢/٣ حقوق دريافتي صرف أجاره خانه ميشه و به همين سبب بسياري إز جوانان كه اكثرا تحصيل كرده هم هستند فقط يك اتاق در يك خانه را أجاره مي كنت و به طور مشترك إز حمام و اشپزخانه صاحبخانه استفاده مي كنند.
ايران با توليد ناخالص ملي ٩٠٠ ميليارد دلاري هنوز كمتر إز انگلستان ٣٠٠٠ ميلياردي قرار دارد و درامد سراته ٣٥٠٠٠ دلاري مردم انگلستان هم كمكي به خانه دار شدن كسي نكرده كه الان مردم ايران يا نگارنده توقع دارند.
دوستان إز توهم دربياييد و با واقعيت زندگي كنيد كه خربوزه اب است.
ميزان سراته كار كردن هر إيراني روزي ٢ ساعت هم نيست..حيف ١ ميليون حقوق ماهيانه
البته اينكه گفته ميشود ميزان سرانه فلان و بسيار بيشتر يك تكنيك استسماري زيبا است. كم كار ميكني. بهت حقوق نميدم!
اين لينك هم جالب است. ميشه رفت اولين يا دومين گزينه رو انتخاب كرد بعد گفت كه اينجا وضع خيلي خوبه!
http://jazabnews.com/News.aspx?ID=4228