عجیب است که عدم وقوع اعتراضات خیابانی در سال جاری را توجیهی برای رای دادن خاتمی دانست. بسیار باید دو رو و خودفریفته بود که رای دادن خاتمی را جدایی از مردمی که گلوله خوردن و زندان رفتهاند و انتخابات را تحریم کردند ندانست اما در عوض آن را رندی و همگرایی خردمندانه با کسانی که در حاشیه آرام و امن گام بر میدارند دانست. واقعا زبان ما از توصیف این موارد ناتوان است. خاتمی مرد سازش و ماندن در حاشیه امن است. شجاعت ندارد. این البته یک بخش ماجرا است. بخش دیگرش این است که او همواره طرفدار بقای جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بوده و خواهد بود. او در موارد دیگری نیز نشان داده بود که با جنبش سبز که در خیابان باشد چندان موافق نیست. چگونه به خود اجازه میدهید که او را دانایی خطاب کنید که از نیرنگ یک مشت مردم بی عمل خود را در امان نگاه داشته است؟
مگر مردم کشته نشدند؟ زندان نرفتند؟ هنوز هم زندان میروند. این لفاظیهای ابلهانه را کنار بگذارید و شرایط بسته سیاسی در ایران را به گردن اینترنت نیندازید. اتفاقا همین سیاستهای دو پهلوی سیاستمدارانی چون خاتمی مردم را دلسرد کرده است. مگر در سال 88 مردم شجاعت به خرج ندادند؟ البته من همیشه گفتهام که خاتمی میتواند تصمیم خودش را داشته باشد و از این بابت بر او نمیشود ایراد گرفت. هرکسی چنین حقی را دارد. اما دیگر نباید او را در صف معترضان و مخصوصا جنبش سبز دید. هرچند که به گمان من از آغاز هم نبود. اصولا چگونه مقوله تظاهرات خیابانی را با رای دادن مقایسه میکنید؟
اما در مورد قهرمانسازی و خائن نامیدن او. قهرمان؟ خاتمی؟ چه کسی چنین انتظاری از او داشته است که قهرمان باشد؟ خاتمی یکی دو سالی است که از مسائل جنبش عملا کناره گرفته است و مسیر خود را میپیماید. هیچ کس انتظار نداشته است که خاتمی کاری بکند که به او قهرمان گفته شود. در مورد خیانت، اولین سوال این است که خیانت به که یا چه؟ پاسخ این سوال مسئله را روشن میکند. او به شکلی موذیانه خود را همراه با مردم معترض نشان میداد. شرط تعیین کرده بود برای شرکت در انتخابات. شروطش برآورده نشدند و باز رای داد. این اولین خیانت به خودش و طرفدارانش. بسیاری از احزاب و جریانهای عمده وابسته به اصلاحطلبان انتخابات را تحریم کرده بودند، خاتمی رای داد. این دومین خیانت به همراهان جناحیاش. زندانیان سیاسی، مردم معترض و کشتهشدگان حوادث انتخابات نیز موارد بعدی هستند.
اصلا باور کردنی نبود که یک فرد آزادی خواه بعد از کشته شدن مردم به جرم پرسیدن رای من کجا است و دست برده شدن در انتخابات، دوباره در همان انتخابات شرکت کند. کسی که این کار را بکند بدون شک از بین مردم و حکومت ظالم، به هر دلیلی، حکومت را برگزیده است. قهرمان بودن پیشکش!
دست از این مغالطات بردارید که مردم ایران جوگیرند و قهرمان میسازند و خرابش میکنند.این طبیعی است که اگر کسی شجاعت به خرج دهد مورد تحسین واقع میشود. اگر کسی سخن خوب بر زبان آورد برایش دست میزنند. اما آیا باید به این دلیل اگر روزی به مردم پشت کرد باز هم تحسینش کنند؟ اگر خیانت کرد دهانشان را ببندند؟ این چه انتظار دور از عقلی است؟ طبیعی است که هر کسی در هر شرایطی باید پاسخگوی عملکردش باشد. حتی میرحسین موسوی هم با این همه هزینهای که داده است، اگر با حکومت سازش کند باز به راه پشت کردن به حرف و عملش رفته است و مقاومت درخشانش آن کارش را توجیه نمیکند.
مالهکشی و دورویی هم حدی دارد!
خاتمی مرد سیاست نیست. بهتر بود که دیر یا زود استعفا دهد و چنین کرد. از این بابت من به او تبریک میگویم.
با سلام
ابتدا باید بگوییم که از اول روش اقای خاتمی همین بوده است و همه ما هم انرا می دانستیم پس نمی توان به او ایراد گرفت
2) اقای خاتمی منظورش از شرکت نکردن در انتخابات کاندیدا ندادن بود
3) جالب اینجاست که توجه داشته باشید اقای خاتمی زمانی رای داد که از شرکت نکردن مردم در انتخابات مطمئن شده بود ایشان عصر روز جمعه رای دادند که این نشان میدهد که ایشان از شکست انتخابات اطلاع داشته و با رای دادن خود راه گفتگو با نظام را باز گذاشته چون این روحیه ایشان است و ایشان اعتقاد دارند با گفتگو مسائل را حل نمایند و نمی توان به ایشان خورده گرفت
من نمی دونم چرا ما ایرانیا عادت به اسطوره سازی داریم دیگه وقتی آقای خاتمی به حرف خودش عمل نمیکنه دیگه نمیدونم باید چی گفت !؟!؟ میگن منظور ایشون شرکت نکردن نبود منظور کاندیدا ندادن بود این دیگه بد تر چون اگه کاندیدا میدادند میگفتیم رای دارن میدن که مملکت وعضعیتش عوض شه ولی داره تو این شرایظ رای می ده معنیش اینکه هر چقدر هم حقمونو بخورین بازم همینه و ما هم نباید از همچین آدمی دفاع کنیم البته منظورم صرفا تو همین موضوع مشخصه چون نباید کار هایی هم که کردند رو از یاد ببریم و نمک نشناس باشیم…!