اگر در ایران زندگی کرده باشید، با احتمال زیاد تا کنون با نامههایی که با عبارات عربی آغاز میشوند یا استفاده از یک نقل قول به زبان عربی در یک گفتمان مواجه شدهاید. استفاده از عبارات عربی در نامهها و خطابههای رسمی که پیشتر اغلب در نوشتهها و کلام شارعین دیده میشده است، این روزها عمومیت یافته و تبدیل به نوعی ارزش شده است. این همان ارزشی است که شکل کوچهبازاریاش را روی بدنه و شیشه خودروها در خیابانهای ایران میتوان مشاهده کرد. کاری که خود عربها هم نمیکنند! بدیهی است که منشا این رفتار سرسپردگی به دین است. وابستگی تمامعیار عرف، قوانین و زندگی اجتماعی به دین، حضور نمادهای عوضی را اینچنین طبیعی جلوه میدهد. حتی در مراودات تجاری و فرهنگی هم که ارتباط مستقیم با سیاست ندارند، این عبارات، به اصطلاح «دهن پر کن» محسوب میشوند. به عنوان مثال یک شرکت ارائه کننده خدمات ممکن است با ارائه یک عبارت عربی در تبلیغات خودش سعی کند اعتماد دیگران را جلب کند. این عبارات جایگزین شاخصهای صحیح اعتبار بخشی از جمله کیفیت خدمات میشوند. در بسیاری از مواقع پس از برملا شدن شاخصهای اصلی، نقش جملات عربی کمرنگ شده و از بین میرود اما هنوز چنین رفتاری رایج است و مخصوصا در سازمانهای دولتی کاربرد دارد.
صحنه اصلی تاخت و تاز این تاییدهای سست، مراودات سیاسی و تولید پروپاگاندا(عوامفریبی) است. عوام سرسپرده دین هستند، اتصال یک کنش سیاسی یا اجتماعی به دین، یعنی اتصال به منبع سرسپردگی و گردن نهادن عوام. بنابراین حداقل سودی که در اثر استفاده از عبارات عربی به عنوان تایید یک کنش حاصل میشود، تاییدی است که ناخودآگاه افراد به آنها دیکته میکند. این تایید ناخودآگاه حتی اگر در برابر تعقل و تجربیات ناکام قبلی عوام از این اعتماد قرار بگیرد هم به هرحال تاثیر میگذارد چون آنها هرگز اینگونه مسئله را تحلیل نکردهاند که اتصال به دین، خودبهخود نشانه تایید یک ایده یا تصمیم نیست. آنها در نهایت اینگونه میاندیشند که ناکامیها نشاندهنده دروغ بودن ادعای اتصال به دین بوده است و هر «اتصال واقعی» به آن منبع سرسپردگی و بری از نقد، هنوز یک مهر تایید است. این اتفاقات در گفتمانهای سیاسی و اجتماعی و در سطوح مختلف بین مردم هم دیده میشود.
اینگونه اندیشیدن همواره جایگاهی در ناخودآگاه افراد برای تایید دوباره و دوباره ادعاهای آغشته به عبارات عربی ایجاد میکند که تاثیر ناکامیها را از بین میبرد. مسئله این است که افراد نمیدانند که دین به عنوان یک مکتب ایجاد شده در زمانی دور، توانایی دخالت در همه امور و پوشش مشکلات دنیای امروز را ندارد. بسط مکتبی قوانین و دستوراتش هم توسط شارعینی انجام شده است که همواره جدا از داشتن نگاه منفعتطلبانه، خود در جوار و تحت سلطه چارچوب الزامآور حضور دین در همه امور اجتماعی رشد کردهاند. از آن گذشته، خود بری از نقد بودن دین و منبع سرسپردگی افراد بودنش هم جای اشکال است. حتی اگر کسی معتقد باشد که دین از آغاز بر حق بوده است، نمیتواند ادعا کند که دخالتش در همه امور دنیای کنونی نیز برحق است. همینطور نمیتواند انتظار داشته باشد که این نسخه برای همه افرادی که با او همنظر نیستند هم پیچیده شود.
یکی از جلوههای خطاکار دانستن مجریان قانون با درنظر گرفتن قداست برای خود قوانین(در هر شرایطی) همین حضور تاییدهای سست با استفاده از جملات و عبارات عربی در نامهها و خطابهها است. بر این اساس افرادی که از این عبارات استفاده میکنند، یا نسبت به حضور این مکانیزم پروپاگاندای پرنفوذ نادانند یا خود آگاهانه در حال اقدام به عوامفریبی هستند.
بسیار خردمندانه و درست است. سپاس
تحلیلهای سوسیالیستی و چپگرایانه مفتی. اگر کسی دلش می خواهد از عبارات عربی استفاده بکند، بگذار بکند. کسی ننشسته طبق تحلیل های شما نامه بنویسد که آااه من از عبارات عربی استفاده کنم تا عوام مقهور من شوند اوووه.