چشمهایت، گوشهایت، ولتاژهای ساکن آرمیده در مغزت که نمیدانم بگویم درواکنش به محیط جاری خواهند شد یا در پی فرمانبردری از عنصر مجرد و مستقلی که نمودش برای ما در واژه اراده متجلی میشود. بهرهگیری از این ابزارهای پیشرفتهات را زودتر از معمول بیاموز چون تو از ما یک لبخند طلب داری عزیزم. نمیدانی این مجموعه گوشت و استخوان و خون و برق چقدر میتواند ستمکار باشد. نمیدانی تا روزی که عصا به دست بگیری و افسوس مهربانیهایی را بخوری که در حق کودکان فردایت دریغ کردهای. پس بخوان! بخوان به نام مخلوط گوشت و برق. به نام بوی خوش یک زن و به نام نگاه نجیب یک مرد. بخوان به نام یک توده خاکستری حبس شده در محفظهای استخوانی. بخوان به نام هر آن کس که زودتر از عصا به دست شدن مهربانیهایش را از هستی دریغ نمیکند. بخوان به نام صادق هدایت و به نام جسد در خون غلطیده آن پیرمرد تبریزی. بخوان به نام آبراهام لینکلن. بخوان کودک طلبکار تازه از راه رسیده.
ما درحال بالا آوردنیم. در خون تو چیزی چون هزار سال مسمویت هست که تورا خواهد آزرد. لبخند را از تو خواهد ربود و تو از راه نرسیده خسته خواهی بود. ما دیر بالا آوردیم عزیزم. ابخوان تا قبل از آمدن کودکت، سمومت را از بدنت دفع کنی. ای کاش میتوانستم در شیشه شیرت شراب بریزم تا غلبه کردن بر آن توده خاکستری محبوس را از الان بیاموزی اما زمان نیرومندتر از خواستههای شتابزده ما است. بیش از هزار سال است که پیرمردان عصا به دست در آرزوی ظهور کودکانی هستند که زودتر از آمدن کودکانشان بالا بیاورند. آرزویم این است که تو برای کودکت این نوشته را به زبان خودت بازنشر نکنی. آرزو دارم به او یک لبخند بدهکار نشوی. نه تنها آرزو، بلکه تلاش میکنم. پنجه در پنجه هیولای زمان انداختهام برای محقق شدن آن آرزو. باید بخوانی! همین که چشمهایت باز شدند باید بخوانی.
باید بدانی که آغاز را نمیدانی. باید بدانی که روزی خواهی مرد و پس از آن را نمیدانی. باید ندانستنها را بدانی. میل به جاودانگیات را درک میکنم اما باید بدانی که تحققش یا چگونگیاش را نمیدانی. ترست از عدم را میدانم اما باید بدانی که وجودت مهمتر است. باید بدانی که لازم است وجودت را در اولویت قرار دهی. باید در سنی که من کتاب دعا میخواندم، تو بنیانهای تشکیل جامعه را بخوانی. چقدر برایم دشوار است که تو را دعوت به تحمل رنج جبران کردن اشتباه نیاکانمان میکنم. اما برایت مرهمی دارم. شاید تو بتوانی هیولای زمان را رام کنی. شاید این افتخار برای تو باشد. شاید رضایتمندی ناشی از فتح قله و افتادن در سرازیری رشد برای تو باشد. پس سیلی آن زن به صورت زنی دیگر را که تنها به خاطر نوع پوشش به او زده بود، با دقت بخوان. تنهایی آن جوان را که هورمونهایش را به زنجیر کشیده بودند با دقت مرور کن. برای تو صدخروار خواندنی تلخ دارم که لبخند را از تو خواهند ربود. با این حال امیدوارم که تو آنها را تبدیل به لبخندی شیرین کنی.
این تنها راه نجات است. تنها راه است. گویا تو باید لبخند را به تاخیر بیندازی و حتما بخشی از گناهش متوجه ما است. ما را از من حساب کن و چندراهیهایی را که همه نیاکانمان شتباه آمدهاند به عقب برو تا به اولین انتخاب درست برسی. از آن انتخاب درست به بعد، همه ما مقصریم. اما در تمام این مسیر، پیرمردها و پیرزنهای عصا به دست مسیرهای صحیحیرا که باید میرفتند نوشتهاند. هربار آنها سعی کردند کودکانشان قدری زودتر بخوانند و بخشی از مسیر غلط را بازگردند. امروز آن روزی است که تو میتوانی تا سرآغاز درستی بروی. هزینهاش برایت لبخندی است که دیر بر لبانت خواهد نشست. با این حال اگر بنشیند، شیرینترین لبخند تاریخ خواهد بود. پس بخوان و نمیدانمها را بپذیر تا برای دانستنشان تلاش کنی. تلاشی که به نام همه آنچه که هستی ثبت میشود نه چیزهایی که هنوز آنها را نمیدانی. تو یک لبخند از ما طلب داری عزیزم. باید بخوانی تا بخندی. این آخرین تلاش ما برای خندان تو است. بخوان برای لبخند.
پ ن:
1- تقدیم به پدر و مادرهایی که این روزها تازه بچهدار شدهاند و میشوند و همچنین به بچههایی که این روزها تازه قدم به این دنیای آشفته میگذارند.
2- ما وظیفه داریم به بچههایمان آگاهی بدهیم.
چگونه اسلام دستور کشتن بیش از دو میلیارد انسان را صادر کرده است؟
ترجمه تحريرالوسيله خمينى جلد چهارم
تتمه اى در مورد احكام اهل ذمه
(گفتار در كسى كه از او جزيه مى گيرند)
مساءله 1 – از يهود و نصارى كه اهل كتاب هستند و هر ملتى كه شبهه داشتن كتاب در آنها هست نظير مجوسيان جزيه يعنى ماليات سرانه گرفته مى شود، و در اين حكم فرقى نيست بين مذاهب مختلفه آنان نظير كاتوليك و پروتستان و غير اينها هر چند كه در فروع و بعضى از اصول مختلف باشند بعد از آنكه همه نصارى يا يهود يا مجوس خوانده مى شوند.
مساءله 2 – حكومت اسلامى جزيه را از ساير فرقه هاى كفار يعنى مشركين مانند بت پرستان و ستاره پرستان و غير اينها نمى پذيرد، چه عرب و چه عجم ، چه اينكه خود را بصاحب كتابى مثل ابراهيم و داود و انبيائى ديگر منسوب كنند و چه نكنند، بنابراين از غير يهود و نصارى و مجوس غير از اسلام آوردن و يا كشته شدن پذيرفته نيست ، و همچنين از كسانيكه در اصل يكى از اين سه كيش را نداشته اند و جديدا يعنى بعد از نسخ شرايع سه گانه بوسيله اسلام به اين كيش ها در آمده اند جزيه پذيرفته نيست و كافر جربى شناخته مى شوند كه يا به اسلام در مى آيند يا كشته مى شوند، چه اينكه قبلا مشرك بوده باشند و چه از فرقه هاى باطل ديگر باشند.
( این یعنی کشتن همه هندیها و ژاپنی ها و چینی ها و…یعنی کشتن بیش از دو میلیارد نفر مجاز شمرده شده و باجگیری از تمام مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان٬ یعنی اگر قدرتش را پیدا کنند حتماً انجام خواهند داد. این یعنی گفتگوی تمدنهای اسلامی!؟ و این در رساله همه آخوندها هست و هر روز در حوزه درس داده می شود).
( این احکام را نمی توا نند نفی کنند زیرا احکام واجب اسلام را نفی کرده اند و از اسلام خارج شده اند و اگر هم تایید کنند بر تروریسم در اسلام صحه گذاشته اند.)
.«کورش فردوسی»