این درست است که هر آدمی بوی خاصی دارد اما هر آدمی اگر مدتی استحمام را تعطیل کند، بویی میگیرد که دیگر لازم نیست آن را توصیف کنیم. همه بوی حمام نرفتن را میدانند و در این شرایط تنها میگوییم آن آدم بو میدهد. این اصطلاح بو دادن را معمولا بعضی از بچهها هم به کار میبرند. کودکان زمانی که نسبت به کسی احساسی غیر عادی و ناشناخته و نامطلوب داشته باشند که نتوانند آن را توصیف کنند، میگویند آن شخص بو میدهد.
حکایت احساس مردم نسبت به سییاستمداران در جامعه ما هم به نحوی قابل تشبیه به این «بو دادن» است. نمیشود آن را توصیف کرد چون خبری از پشت پرده نیست. با این حال اعمال تکراری و نتایج نامطلوب و تکرار بیش از حد رویههای سنتی مردمفریبی تبدیل به نوعی رکود در کار سیاستمداران شده است که انگار مدتها است حمام نرفتهاند. این است که مردم از گفتمانهای سیاسی دور میگیرند و هر حرفی را در زمینه سیاست بودار میدانند. پس از آن همهرکسی گفتمان خودش را ارائه میدهد و درنهایت کارزار را تنها حزب یکدست که با زور و پول یکدست شده است (حکومت) میبرد.
وقتی سعی در پیچاندن افکار عمومی دارید، بویتان بلند میشود سیاستمداران عزیز! وقتی یکی به قبر دکتر مصدق میزنید و یکی به عمامه خمینی، بویتان بلند میشود. دیگر با این روشها نمیشود مردم را فریفت. وقتی یکی به حقوق بشر میزنید و یکی به اسلام سیاسی، یک لایه دیگر از چرک بر خود میپوشانید. وقتی از یک طرف میگویید در انتخابات تقلب شد و در مملکت دیکتاتوری وجود دارد و از طرفی دیگر میگویید حالا در انتخابات شرکت کنیم که از قافله جا نمانیم، بوی مضاعف میگیرید.
حساب سیاستمدارن همراه با حکومت که جدا است. آنها بوی گند خاص خودشان را میدهند! اما ای سیاستمداران مخالف حکومت دیکتاتوری اسلامی، یا بپذیرید که هنوز برای مبارزه با دیکتاتوری پایگاه اجتماعی لازم وجود ندارد و سعی در به وجود آوردنش کنید، یا اگر وجود دارد، ابتدا به حمام رفته و سپس صریح به مبارزه با دیکتاتوری بروید.
پ ن:
1- در آغاز هم اشاره کردم که هر آدمی بوی خاص خود را میدهد. به این معنی که کسی که اعتقادی صریح به یک جبههگیری خاص دارد ایرادی به او وارد نیست. مثلا کسی صراحتا بگوید طرفدار نظریههای مشعشع آقای مطهری است و بر آن اساس جمهوری اسلامی بهترین است. این بوی خاص خودش است. اما وقتی که این را صریح اعلام نکند و سعی کند با هزار بار پیچاندن لقمه دور سرش، از زبان ملانصرالدین این حرف را بزند، بویش بلند میشود!
2- یک آقایی به اسم «مجتبی واحدی» پیدا شده است که حرفهایش کمتر بو میدهد. ما بینیمان را تیز کردیم که کمی بیاید نزدیکتر ببینیم حمام رفته یا نه؟ این وسط بودارهای رسمی و شناخته شده هم مدام خودشان را به دماغ ملت میکوبند! آقا جان، شما بو میدهید، از دور هم بو میدهید!
3- ریشه این بودادن از بزرگ شدن در جوار دروغ و دورویی است. همه ما نوعی از این نقش بازی کردن را تجربه کردهایم. دلیلش این است که اینجا قدرت بدجوری با انسانیت ناسازگار است. به هرحال یک جاهایی تناقض ایجاد میشود. اما کسی که یک سیاستمدار مخالف این حکومت است، دیگر نقاب از چهره برداشته است و بهتر است که یک حمامی برود و این عادات را کنار بگذارد.
4- چشم! ما هم دماغمان را دوباره یک آبی میزنیم!
درود بر اندیشه عزیز ،
متاسفانه در جامعه دیکتاتور زده ما، هیچ وقت سیاست مدارن شفاف نبوده اند، اگر از بختیار و مصدق فاکتور بگیریم ، در این چند دهه اخیر، هیچ سیاست مدار بی بویی را نداشته ایم.
اما باور کن ، احمدی نژاد را کم بو تر از خاتمی می دانم!
قربانت
گمنامیان