تعریف
ریشه لفظ جمهوری، اصطلاح لاتین « Res publica » به معنای «مسئلهي عمومی» است. همانطور که ریشهیابی کلمه به ما میگوید، در حال بررسی یک دغدغه عمومی هستیم. در تعریف سنتی، جمهوری به یک سیستم حکومتی یا یک نظام سیاسی گفته می شود که به مردم یا نمایندگانی از آنها، قدرتی عالیتر از دولت بدهد و مسئولین حکومتی موروثی انتخاب نشوند. «مونتسکیو» که بنیانگذار نظریه تفکیک قوا است، در کتاب «روحالقوانین» میگوید برای اینکه بتوان یک نظام سیاسی را جمهوری نامید، لازم است که آن نظام حداقل در تئوری بتواند بودن قدرت عالی در دست مردم را تضمین کند (نقل به مضمون). او پیشنهاد تفکیک قوا را برای ایجاد این تضمین تئوریک مطرح کرد. در تعریف مدرن از جمهوری، جمهوری نظامی است که نفراول مملکت دائمی نیست و یک نفر به عنوان رئیس دولت وجود دارد که مدت زمان تصدی این پست برای او محدود است. بنابراین از هردو تعریف سنتی و مدرن میتوان چنین برداشت کرد که تاکید اصلی بر عدم وجود منسبی دائمی برای شخص اول مملکت است.
تاریخچه
از نظر تاریخی میتوان اولین جمهوری شناخته شدده را جمهوری vaishalia واقع در هندوستان کنونی دانست که تاریخ پیدایش آن به 700 سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد. سعی میکنم در پستهای بعدی مطالبی در مورد این جمهوری جمعآوری کنم. اما بسیاری آغاز جمهوری را پیدایش جمهوری رم میدانند. این جمهوری در سال 509 قبل از میلاد ایجاد شد. قبل از آن حکومت رم پادشاهی بود و پس از آن امپراطوری شد. طول عمر جمهوری رم تقریبا 500 سال بود و پس از آن دوباره امپراطوری رم شکل گرفت. بارزترین خصیصهای که موجب شده آن 500 سال جمهوری دانسته شود، وجود مجلس سنا و نقش موثر آن در حکومت بوده است. مجل سنا مجلسی بود متشکل از نمایندگان مردم. در جمهوریهای مدرن هم کشور «سن مارینو» اولین نظام جمهوری با قانون اساسی دمکرات، شناخته میشود که در سال 1631 از پاپ استقلال گرفت. اما با این حال، امروزه وقتی گفته میشود اولین جمهوری ( First republic )، معمولا منظور جمهوری فرانسه است که در سال 1792 بعد از پیروزی انقلاب فرانسه شکل گرفت. این جمهوری تا زمانی که امپراطوری فرانسه به وسیله ناپلئون بناپارت بنا نهاده شد به حیات خود ادامه داد.
جمهوری دمکراتیک و غیردمکراتیک
لفظ جمهوری در معرب سیستم حکومتی مینشیند اما همانطور که میدانیم به شدت با دمکراسی که خصوصیتی از نظام سیاسی اجتماعی است، در هم آمیخته میشود. دمکراسی بیشتر بر وجود سیستماتیک روندی تکیه دارد که بتواند رای دادن مردم را به صورت پیوسته تضمین کند. به نظر میرسد یک نظام جمهوری، بستر خوبی را فراهم میکند تا دمکراسی را در جامعه پیاده کند. با این حال، ما میتوانیم یک جمهوری داشته باشیم که دمکرات نباشد. مثلا جمهوری خلق چین را اینگونه معرفی میکنند. معمولا در چنین حکومتهایی، حزبگرایی ضعیف است و رای مردم نمیتواند در یک فرآیند پیوسته بر مملکت داری و تغییر جهت سیاسی کشور اثر بگذارد. معمولاآزادی بیان و مطبوعات در چنین نظامهایی بسیار پایین است و در مورد نقد حزب حاکم تقریبا آزادی مطبوعات و بیان وجود ندارد. تنها پادشهاه وجود ندارد و رئیس جمهوری که مدت زمان دائمی بر مسند قدرت نیست، عوض میشود. در واقع تنها افراد تغییر میکنند. از طرفی، ما میتوانیم یک نظام که رهبر اصلی آن دائمی است داشته باشیم که دمکرات باشد. مثلا نظام پادشاهی مشروطه اسپانیا چنین است. در نهایت هم جمهوریهای دمکرات را داریم. نظامهای سیاسی فعلی آمریکا و فرانسه چنین هستند. اینگونه جمهوریها معمولا «Socialist republic» هستند.
پ ن:
1. ^ Montesquieu, The Spirit of the Laws (1748), Bk. II, ch. 1